+ این روزا خیلی از بچههای کلاس نهم که امسال آخرین سالی بود که باهم بودیم به واسطه فضای مجازی این فرصت رو داشتن که حرفایی رو که روشون نمیشد حضوری بگن در قالب پیامهای کوتاه و بلند برامون بفرستن. خوندن پیاماشون بعضا جالب بود. اینکه به چه چیزایی توجه میکردن، از چه چیزایی بدشون میومد و کلا این سه سال چطوری براشون گذشته. دلم میخواست میشد همشونو ثبت کنم. بین همهی پیامهاشون، ارزشمندترین قسمت برام اونجاییه که برای پدر و مادرم دعا میکنن. انگار این جاست که میفهمم به بخشی از هدفم رسیدم.
++ این پیام رو ثبت کردم چون صادقانه بود و منو همونجور که هستم معرفی کرد(: بمونه از منِ این سالها.
"ارزش ناراحت شدن را ندارد."